سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی  
< 1 2 3 4 >

90/7/21
6:49 ع

مراسم بزرگداشت استیو جابز مدیر شرکت اپل

http://image.royalfun.net/images/z7jhfodv5yev8973h0i.png

 

http://image.royalfun.net/images/e14da1iq3lt52jfv8bh.jpg

 

http://image.royalfun.net/images/z02d8lvs6n2xw5riqg3r.jpg

مراسم بزرگداشت استیو جابز مدیر شرکت اپل

 

http://image.royalfun.net/images/bruem3qyq8w1lf3g6q8g.jpg

مراسم بزرگداشت استیو جابز مدیر شرکت اپل

 

http://image.royalfun.net/images/n6ufg9mju2g4e2tlf3l.jpg

مراسم بزرگداشت استیو جابز مدیر شرکت اپل

http://image.royalfun.net/images/7cxgtb9regdxmk77liub.jpg

مراسم بزرگداشت استیو جابز مدیر شرکت اپل

http://image.royalfun.net/images/7ff0pwr0w85tfvpl25py.jpg

مراسم بزرگداشت استیو جابز مدیر شرکت اپل

http://image.royalfun.net/images/okx45uexhlk1vgsj8jg.jpg

مراسم بزرگداشت استیو جابز مدیر شرکت اپل

http://image.royalfun.net/images/ill9xjounrrjyfxks2ai.jpg

مراسم بزرگداشت استیو جابز مدیر شرکت اپل

http://image.royalfun.net/images/1zydjqh1nnlw41i1dkjr.jpg

 


  

90/6/13
11:43 ص

این فهرست نگاهی دارد به ریشه     8 کلمه مرتبط با کامپیوتر. این عناصر لزوما لغت‌شناسانه نیستند، اما     بیشتر تلاش‌هایی هستند برای پیدا کردن خالقان آنها یا اولین‌باری که در جهان کامپیوتر استفاده شدند. من سعی کرده‌ام کلماتی را که به اندازه کافی مرسوم هستند، گردهم بیاورم. بنابراین این فهرست تلفیقی از اصطلاحات تکنیکی و محاوره‌ای است. اگر کلماتی هستند که من جا انداخته‌ام، یا فکر می‌کنید که در مورد اصطلاح خاصی اشتباه کرده‌ام، نظرتان را بگویید. در این‌جا بدون ترتیب خاصی به ریشه‌واژه‌های مصطلح در عالم کامپیوتر می‌پردازم.


هات‌میل/ گوگل

چون این دو کلمه بیش از آنکه اصطلاحی کامپیوتری باشند، شرکت‌های کامپیوتری هستند، تصمیم گرفته‌ام که دوتایشان را در کنار هم قرار دهم. هات‌میل را به یاد دارید؟ یکی از اولین برنامه‌های ایمیل که به‌طور گسترده در دسترس قرار گرفت. نام هات‌میل به یکی از موسسان این شرکت یعنی صابر باتیا برمی‌گردد. وقتی که او سعی می‌کرد نامی برای سرویس جدیدش انتخاب کند، نهایتا به کلمه هات‌میل رسید، چون حروف HTML را داشت که زبان اساسی برای نوشتن صفحه‌های وب است. درواقع نام سرویس در اصل HoTMaiL بود. ریشه گوگل واقعا اینقدر حیرت‌آور نیست. این نام در واقع بلوفی بود در مورد اینکه این موتور جست‌وجوی جدید چه اطلاعات زیادی را می‌تواند نشان دهد و ارائه کند. گوگل در واقع املای غلط کلمه googol به معنای عدد یک و صد صفر در جلویش است. گوگل نسبت به کلمه بکراب که نام سابقش بود، انتخاب بهتری به نظر می‌رسد.

 
ویکی

شاید بدانید و شاید هم نه که یک ویکی در اینترنت، گروهی از سایت‌های به هم پیوسته است که از کنش متقابل کاربر ساخته می‌شود. ویکی‌پدیا، متاپدیا و دایره‌المعارف دراماتیکا همگی نمونه‌های از الگوی �ویکی� هستند. ریشه نام ویکی هم خیلی ساده است. به زبان مردم هاوایی، ویکی ویکی به معنای �سریع� است. وارد کانینگهام، خالق اولین ویکی به این نتیجه رسید که �ویکی� آنلاین، راهی آسان و سریع برای دسترسی به سایت‌ها و اطلاعات است.

 
ویروس

یک ویروس کامپیوتری، بسیار شبیه یک ویروس بیولوژیکی است. هر دوی آنها، کد خود را در سیستم‌های در حال کار وارد می‌کنند تا سیستم را بهم بزنند و خودشان را بازتولید کنند. به لحاظ تئوری، کلمه ویروس به‌عنوان یک اصطلاح کامپیوتری را اولین‌بار فرد کوهن در سال 1984 در مقاله‌اش �آزمایش‌های ویروس‌های کامپیوتری� به کار برد. اگرچه پیش از انتشار این مقاله، در دهه 1970 توسط دیوید جرولد، نویسنده داستان‌های علمی- تخیلی استفاده شده بود؛ در داستان او یک برنامه کامپیوتری به نام ویروس وارد یک کامپیوتر می‌شود و این برنامه ویرانگر سرانجام توسط برنامه‌ای به نام آنتی‌بادی نابود می‌شود.
 

باگ (اشکال)

باگ شاید به‌خاطر داستان جالبش، معروف‌ترین کلمه باشد. وقتی که گریس هوپرع یکی از پیشگامان برنامه‌نویسی برای کامپیوتر داشت روی هاروارد مارک دوم (کامپیوتری الکترومکانیکی) کار می‌کرد، هنگام ردیابی یک خرابی در کامپیوترش، متوجه می‌شود و علتش شب‌پره‌ای بود که روی دستگاه رله‌گیر افتاده بود. شب‌پره‌ای را که او پیدا کرد، می‌توان در موزه اسمیتیونیون دید. همان‌طور که شاید بعضی از شما فکر می‌کنید این اولین‌بار نبود که از کلمه باگ برای توضیح عملکرد نامناسب یک سیستم از این کلمه استفاده می‌شد. برای مثال توماس ادیسون در دفترچه یادداشت‌هایش از کلمه باگ استفاده کرده بود. اگرچه این هوپر بود که این کلمه را به عالم کامپیوتر آورد.
 


 
کوکی‌ها

من این کلمه را به‌خاطر ریشه‌های مشکوک در اول فهرست آورده‌ام. اول تعریفی از کوکی‌های HTTP. کوکی‌ها برای ذخیره اطلاعات کاربر و پخش این اطلاعات بین یک وب‌سایت و یک مرورگر استفاده می‌شوند. از کوکی برای تایید یک کاربر و مهیا کردن دسترسی آسان‌تر به سایت‌هایی که با پسورد یا پیش‌فرض‌های مختلف کاربر است، استفاده می‌شود. دلیل استفاده از کلمه کوکی به نظر می‌رسد از مقایسه با بیسکوییت‌های شانسی می‌آید، دسرهای فست‌فود‌های ساده چینی که در آن کاغذی با یک شانسی هست. برنامه‌نویسان قدیم کامپیوتر باید تحت‌تاثیر شباهت‌های برنامه‌ای که از طریق کدش اطلاعات را ذخیره می‌کند، با تحفه‌هایی که از درون بیسکوییت‌های شانسی بیرون می‌آید، قرار گرفته باشند.


بیت

یک بیت اساسی‌ترین واحد محاسبه کامپیوتری است. وقتی که اولین زبان‌های کامپیوتر داشت گسترش پیدا می‌کرد، دودویی به‌عنوان ساده‌ترین و تاثیرگذارترین زبان برای به کار انداختن کامپیوترها پدیدار شد. یک بیت، شکل مختصرشده کلمات �رقم دودویی� است. این اختصار به کلمه �بایت� هم مربوط می‌شود که به واحدهای چندگانه اطلاعات و بیشتر هشت بیتی مربوط می‌شود.
 

فایروال (دیوار آتشین)

یک فایروال، ابزاری است که شبکه‌ها را از دسترسی بدون اجازه و دستکاری‌ها محافظت می‌کند. در زندگی واقعی، فایروال‌ها ساختارهایی هستند که برای جلوگیری از انتشار آتش‌ها یا نیروهای مخرب مشابه ساخته می‌شوند. در عالم کامپیوتر نیز فایروال‌ها خیلی تفاوتی ندارند. اگرچه به جای آتش، فایروال‌ها در عالم کامپیوتر در مقابل ویروس‌ها، هکرها و کرم‌ها ایستادگی می‌کنند. کرم‌ها شبیه ویروس‌ها هستند، اما نیازی ندارند که خودشان را به اطلاعات موجود ضمیمه کنند و بنابراین بسیار بیشتر مستعد انتشار در سراسر شبکه‌ای از کامپیوترهاست درست مثل آتش.
 


اسپم

اسپم وحشتناک است. هم در شکل کامپیوتری‌اش و هم در فرم صورتی لاستیکی‌مانندش (کنسرو ژامبون). این دو کلمه بیش از آنچه فکرش را بکنید اشتراکاتی دارند. اسپم کامپیوتری برگرفته از یک کمدی از گروه کمدی مونتی‌پیتون است که در کافه‌ای اجرا می‌شد که در دستور غذایی‌اش ژامبون نقش اساسی داشت. در سبک کاری مونتی‌پیتون، شخصیت‌ها (شامل همسرایان وایکینگ‌ها) ترانه‌ای را می‌خوانند که تقریبا به‌طور کامل عبارت است از کلمه اسپم. وقتی این طرح کمدی برای تبلیغ کنسرو ژامبون استفاده شد، این واژه به عالم کامپیوتر راه یافت که به معنای ایمیل‌ها و آگهی‌های ناخواسته است.

 


  

90/4/14
8:3 ع

تصاویری از سنسور ???مگاپیکسلی OmegaCAM

 

عکسبرداری از فضا نیاز به دوربین های بسیار عظیم دارد. این سنسور بسیار بزرگ نیز که برای استفاده در یکی از این دوربین ها طراحی شده؛ از کنار هم قرار دادن ?? CCD ساخته شده است که قادر است عکس هایی با کیفیت ??? مگاپیکسل را ثبت کند.

 این غول عکاسی حدود ??? کیلوگرم وزن دارد و به صورت اختصاصی برای عکسبرداری از آسمان نیمکره جنوبی ساخته شده. این سنسور که OmegaCAM نام گرفته توسط رصدخانه ESO ساخته شده و بر روی تلسکوپ VST نصب گردیده است.

 تلسکوپ VST در صحرای آتاکاما در شمال شیلی قرار دارد و با نصب این سنسور عظیم بر روی آن،امکان می یابد که نقشه ای مطلوب از آسمان نیم کره جنوبی ایجاد کرده و عکس هایی عالی از آن بردارد. این تلسکوپ، هم اکنون بزرگترین تلسکوپی است که به صورت اختصاصی برای بازدید نورهای مرئی، طراحی و ساخته شده است.

------------------------------------------------------

ایر باس: ارائه طرح هواپیمایی با بدنه شفاف


 

شرکت هواپیمایی ایر باس قصد دارد تا با ارائه طرح جدید هواپیمای خود، سفری به یاد ماندنی و متفاوت تر برای مسافرانش در آینده به ارمغان بیاورد.

 در این طرح جدید قرار است ایرباس تکنولوژی خود را در زمینه راحتی و سلامت مسافران و استفاده از مناظر طبیعی در حین پرواز متمرکز کند.

 صندلی های این هواپیمای جدید مجهز به سنسور های Biomorphing می باشد که قادر به مانیتور کردن کلیه علائم حیاتی هر مسافر در حین پرواز است. گزارش این علائم به صورت پیغام هایی بر روی یک صفحه نمایشگر به صورت گرافیکی نمایش داده خواهد شد.

 صندلی ها به گونه ای انعطاف پذیر خواهند بود که مطابق با اندامهای هر فرد شکل پذیر هستند و مسافر با نشستن بر روی آن احساس خستگی در شانه ها و اندامهای خود نخواهد داشت.

 جالب آنجا است که این صندلی ها گرمای بدن هر فرد را جذب می کنند و از آن بری تغذیه برق اجزا مختلف نظیر صفحه نمایشگر هولوگرافیک و حتی نور کابین استفاده خواهد شد.

پیکره اصلی این هواپیما نیز از مواد شفاف ساخته خواهد شد. به گونه ای که در حین پرواز مسافرین بتوانند از مناظر آسمان در بالای سر خود نیز لذت ببرند و حس پرواز را طبیعی تر تجربه کنند.

اینها توضیحاتی بود که در زمینه طرح جدید هواپیمای شرکت ایر باس گفته شده است. اما هنوز از زمان ساخت این هواپیما و ورود آن به خطوط هوایی جهت ارائه سرویس به مسافران، خبر موثقی در دسترس نیست

 

1.jpg

3.jpg

4.jpg

5.jpg

----------------------------------------

تاف بوک، تجلی استحکام در یک تبلت

سر انجام پاناسونیک هم وارد بازار تولید کنندگان تبلت های اندرویدی شد. اما این شرکت می خواهد با چه محصولی پا در این بازار پر رونق بگذارد؟ باید گفت که رویکرد پاناسونیک در این مورد کمی متفاوت بوده است. بر خلاف خیلی از شرکت ها که تمرکز را برروی زیبایی و ظرافت تبلت هایشان گذاشته اند؛ تبلت پاناسونیک به گونه ای طراحی شده که احساس استحکام و دوام و امنیت را به شما منتقل کند. حالت بدنه و پوشش مات نمایشگر نیز به این مساله دامن می زنند.

2.jpg

باید گفت که هنوز خیلی درباره تاف بوک نمی دانیم. ولی باید بگوییم که GPS، پشتیبانی از نسل سوم یا چهارم شبکه های موبایل و عمر باتری قوی از ویژگی های این تبلت هستند. اما همانطور که از تصاویر مشخص است، گویا این تبلت از نسخه 2.x اندروید استفاده می کند و هانی کامی نیست. البته امیدواریم که تصویر مربوطه جعلی و اشتباه باشد چون کمی سخت است که باز هم سیستم عامل موبایل را روی تبلت ها ببینیم.با این حال استحکام بالای سری تاف بوک (Toughbook) پاناسونیک، یکی از جذابیت های آن به شمار می رود و یک سخت افزار قدرتمند برای این تبلت می تواند جایگاه بالایی برای تاف بوک به ارمغان آورد. فعلا اطلاعات بیشتری درباره قیمت این تبلت نداریم اما انتظار داریم که تاف بوک، فصل چهارم امسال در دسترس قرار بگیرد.

3.jpg

با تمام این اوصاف، اگر بدترین حالت ممکن را در نظر بگیریم؛ باید بگوییم که تاف بوک یک تبلت اندرویدی با طراحی متفاوت است که استحکام و دوام خود را برایتان تضمین می کند. اگر چه شاید ظاهرش شما را به خود جذب نکند.


  

90/4/9
12:33 ع

پایان ترم تحصیلی(طنز)

شعر زیر که سروده استاد مازیار(شاهسون) است ، بیان گر وصف حال دانشجویان ایرانی است که همه ما اطلاع داریم این دانشجویان پر هستند از معلومات و علم و ....(در پایان ترم البته)

(تذکر: لطفا شعر را با لحن استاد شهرام ناظری – اندک ، اندک - بخوانید ، نه با لحن خوانندگان !!! رپ همچون ساسی مانکن و مع ذلک)

اندک اندک ، اندک اندک آخر ترم می رســــد

اندک اندک ، اندک اندک ، نمره کم میرســــد

پاچه خواران ، ناز نازان در رهند!!!

اشک ریزان، زار زاران، میرســــــند

اندک اندک ، اندک اندک این جهان هست و نیست(تفسیر: منظور دانشجوی 2 ترم مشروطی که معلوم نیست بماند یا نه!!!)

نیستان رفتـــــند و هـــــــستان میرسند(تفسیر: دانشجوهای فارغ التحصیل که میروند سرکار!!! و بیکارتر ها می آیند برای تحصیل علم ودانش!!)

....

اندک اندک، اندک اندک، بوی اخراج می رسد..

اندک اندک، اندک اندک، گریه زاران می رسد





  

90/4/8
9:8 ص

انــدر احـوالات امتـحـانـات !!! ( توصیه هایی به دانشجویان - طنز دانشجویی)

ای دانشجو ........ !!
بــه گوش باش که چـونـان که هنـگامـ? امتـحانات پایان تـرم فـرا همـی رسـد نـکات زیـر بـه خـاطر بـسپـار که بـه پـاس همه درس هـــا نـائـل شوی !!!!

?- زیـن پس تا آخرین روز امتحانات خواب بر تو حرام باد !!!!
2- تلویزیون را ولو این که دلنوازانی بل آشپز باشی پخش کناد بیخیال همی شو که وقت بس ناجوان مردانه تنگ است !!!!
3- دیـر خواب و زود خـی !!!
4- شبکه گسترده جهانی را تعطیل کن ولو به سبب 360 آپ همی کردن !!!!
5- پارک و سینما و کافی شاپ خوردن تا آخرین روز امتحانات مکروه گردد !!!!
6- کتاب فقط کتـاب درسی و فیلم تنها فیلم درسی (با توجه به این که در ایام امتـحانات همـگی عجیـب به سمت مطالعـه غـیر درسی گرایش داریـم) !!!
7- موبایل بازی اعم از اس ام اس و بلوتوث و ارسال نوای قبیـحه همگی موجب ابـطال وقت است !!!!!!
8- حمام کردن بیش از نیم ساعت و یک بـار اصلاحیدن صورت در هفته حرام است !!!!!!
9- صـلـه ارحـام  یـا عروسـی شـوهـر دخـتـر عـمـه ی هـمـسـایـه نـاتـنـی بـر تـو واجـب نـمـی بـاشـد... نـرو !!!!
10- پاچه خواری استاد را از خاطر مـبر که اوجب واجبات است و بسی تو را در پاسیـدن درس همی یاری کناد !!!!


امید آنـست که با انجام واجباتی که گذشت به مطلوب همی رسی ....

  

90/2/22
7:11 ع

آیا میدانید...


آیا میدانید هر فرد بطور متوسط یک سوم عمر خود را در خواب می‌‌گذراند
تبصره : جهت اطلاع مردم مقدس ایران اکثرا 2و نیم سوم عمرشون در خوابندâ 
  €¦

 

 *******************

آیا میدانید سرعت گریز براى زمین 12 کیلومتر در ثانیه و براى خورشید 618کیلومتر بر ثانیه است
تبصره : خدایی اینا رو باچه وسیله ای اندازه گرفتن ؟ من میگم 619 میشه ….کی میتونه حرفی بزنه!!!!
*******************

ایا میدانید جرم هریک از سیاهچاله ها بین 1 میلیون تا 1 بیلیون جرم خورشیدی استâ
€¦
تبصره : کدوم ترازو اینو وزن کرده خدایی !
*******************

آیا میدانید بعد از مهبانگ دمای جهان در حدود 300میلیارد درجه کلوین رو به نزول گذاشت â
€¦
تبصره :این دما رو کی اندازه گرفته ؟؟؟؟ اگه انسان بوده جنس بدنش از چی بوده ؟؟؟؟اخه انسان در دمای بالای 100 درجه و منفی 100 درجه سلب حیات میشه !!!
*******************

آیا میدانید کودکانی که بیشتر از گیاهان و سبزیجات و مواد خام غذایی می خورند از دیگران با هوش ترند â
€¦
*******************

آیا میدانید مغز خیلی بیش از آنچه که به نظر می‌رسد توانایی دارد
تبصره : زحمت کشیدید از بیان این مورد
*******************

آیا میدانید کهکشان راه شیری ، کهکشانی مارپیچی است که شامل حدود 500 میلیارد ستاره است
تبصره : چرا 600 میلیون نه â
€¦. اصلا بگید کی شمرده اینو ؟ هاهاه؟؟
*******************

آیا میدانید حالات صورت انسان در شرایط احساسی مختلف، موروثی است
تبصره : شما یه چیزی بگو که موروثی نباشه !!
*******************

آیا میدانید بدن انسان برای دویدن و تعقیب شکار ساخته شده است â
€¦
تبصره : حالا دیگه همین مونده بدویم دنبال گوسفندان و…تو کوه و دشت و بیابون …
*******************

آیا میدانید گردو با چربی های ناسالم می جنگد
تبصره : ( زیتون هم همینطوره حتی چربی حیوانی )
*******************

آیا میدانید مصرف بادام انسان را لاغر می کند

*******************

آیا میدانید ضریب هوشی مردان از زنان بالاتر است
تبصره : این جمله فقط برای ازدیاد اعتماد بنفس آقایونه جدی نگیرید…
*******************

آیا میدانید مورچه ها متخصصان برجسته علم ژنتیک هستند
تبصره : مورچه ها دو میلیون سال متمدن تر از انسانها هستند …فک کنم دومیلیون سال پیش از وایر لس استفاده می کردن !!!
*******************

آیا میدانید اندازه قلب هر کس به اندازه مشت اوست
*******************

آیا میدانید مغز ما هنگام بیداری از خواب مثل کامپیوتر بوت و برای انجام کارهای سنگین اماده میشود
تبصره : آها من میبینم گاهی دائم هنگ میکنم پس مشکل از نحوه برخاستن از خوابه حتما!
*******************

آیا میدانید جدیدا کشف شده است که داخل مغز ما یک سیستم عامل مافوق تصور وجود دارد
تبصره : بنظرتون اسم سیستم عامل مغز رو چی بذاریم ؟؟؟
*******************

آیا میدانید انسان چگونه راه میرود در حالی که هنگام راه رفتن یا دویدن به ان فکـــــــــر نمی کند؟؟؟؟؟
تبصره : من زیاد فکر کردم الکی نگید.

 

 

 


  

90/2/12
9:0 ع

سایت Oatmeal در طنز جالبی یک راهکار عالی برای رفع تمام مشکلات کامپیوترها ارایه داده که دیدن اش خالی از لطف نیست. ‏

 


شما هم از این روش ها استفاده می کنید؟ ‏


  

90/1/25
2:17 ع

دخترها:

بعضی از اونا واقعاً می خونند وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند

بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست …

یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد برای هم قصه بی بی چساره تعریف می کنند.

و اما پسر ها:

یا درس نمی خونند یا وقتی می خوان بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه …

یه کم که درس خوندن یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند

و به یه چیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند . وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمش می کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنند . حین استراحت حسشون تموم میشه

حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فردا امتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون.

همینجور که می خونند هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون میاد) بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یه چیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاش بپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده . خلاصه آخرش نمیرسند کتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همین سادگی


  

90/1/25
10:25 ص

My mom only had one eye. I hated her... she was such an embarrassment.
مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود
She cooked for students & teachers to support the family.
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت
There was this one day during elementary school where my mom came to say hello to me.
یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره
I was so embarrassed. How could she do this to me?
خیلی خجالت کشیدم. آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه؟
I ignored her, threw her a hateful look and ran out.
به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم وفورا از اونجا دور شدم
The next day at school one of my classmates said, "EEEE, your mom only has one eye!"
روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره
I wanted to bury myself. I also wanted my mom to just disappear.
فقط دلم میخواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم . کاش زمین دهن وا میکرد و منو ..کاش مادرم یه جوری گم و گور میشد...
So I confronted her that day and said, " If you"re only gonna make me a laughing stock, why don"t you just die?!!!"
روز بعد بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال کنی چرا نمی میری؟
My mom did not respond...
اون هیچ جوابی نداد....
I didn"t even stop to think for a second about what I had said, because I was full of anger.
حتی یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکر نکردم، چون خیلی عصبانی بودم.
I was oblivious to her feelings.
احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت
I wanted out of that house, and have nothing to do with her.
دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ کاری با اون نداشته باشم
So I studied real hard, got a chance to go to Singapore to study.
سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم
Then, I got married. I bought a house of my own. I had kids of my own.
اونجا ازدواج کردم، واسه خودم خونه خریدم، زن و بچه و زندگی...
I was happy with my life, my kids and the comforts
از زندگی، بچه ها و آسایشی که داشتم خوشحال بودم
Then one day, my mother came to visit me.
تا اینکه یه روز مادرم اومد به دیدن من
She hadn"t seen me in years and she didn"t even meet her grandchildren.
اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه ها شو
When she stood by the door, my children laughed at her, and I yelled at her for coming over uninvited.
وقتی ایستاده بود دم در بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد کشیدم که چرا خودش رو دعوت کرده که بیاد اینجا، اونم بی خبر
I screamed at her, "How dare you come to my house and scare my children!" GET OUT OF HERE! NOW!!!"
سرش داد زدم ": چطور جرات کردی بیای به خونه من و بچه ها رو بترسونی؟!" گم شو از اینجا! همین حالا
And to this, my mother quietly answered, "Oh, I"m so sorry. I may have gotten the wrong address," and she disappeared out of sight.
اون به آرامی جواب داد : " اوه خیلی معذرت میخوام مثل اینکه آدرس رو عوضی اومدم " و بعد فورا رفت واز نظر ناپدید شد.
One day, a letter regarding a school reunion came to my house in Singapore .
یک روز یک دعوت نامه اومد در خونه من درسنگاپور برای شرکت درجشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه
So I lied to my wife that I was going on a business trip.
ولی من به همسرم به دروغ گفتم که به یک سفر کاری میرم .
After the reunion, I went to the old shack just out of curiosity.
بعد از مراسم، رفتم به اون کلبه قدیمی خودمون؛ البته فقط از روی کنجکاوی.
My neighbors said that she is died.
همسایه ها گفتن که اون مرده
I did not shed a single tear.
ولی من حتی یک قطره اشک هم نریختم
They handed me a letter that she had wanted me to have.
اونا یک نامه به من دادند که اون ازشون خواسته بود که به من بدن
"My dearest son, I think of you all the time. I"m sorry that I came to Singapore and scared your children.
ای عزیزترین پسر من، من همیشه به فکر تو بوده ام، منو ببخش که به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم،
I was so glad when I heard you were coming for the reunion.
خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا
But I may not be able to even get out of bed to see you.
ولی من ممکنه که نتونم از جام بلند شم که بیام تورو ببینم
I"m sorry that I was a constant embarrassment to you when you were growing up.
وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینکه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم
You see........when you were very little, you got into an accident, and lost your eye.
آخه میدونی... وقتی تو خیلی کوچیک بودی تو یه تصادف یک چشمت رو از دست دادی
As a mother, I couldn"t stand watching you having to grow up with one eye.
به عنوان یک مادر نمی تونستم تحمل کنم و ببینم که تو داری بزرگ میشی با یک چشم
So I gave you mine.
بنابراین چشم خودم رو دادم به تو
I was so proud of my son who was seeing a whole new world for me, in my place, with that eye.
برای من اقتخار بود که پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور کامل ببینه
With my love to you,
با همه عشق و علاقه من به تو

نظر یادتون نره...


  

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ